اکسیژن
اطلاع رسانی، آموزش و فرهنگ سازی برای دستیابی به هوای پاک در کشور

اکسیژن –دکتر سید علیرضا عظیمی – آورده اند که وقتی شیخ الشیوخ عظیم الدین (رَضی الله عَنه) در بازار شهر همی رفت و مریدانش در پی آمدندی. هوا سخت آلوده بودی و تنفس دشوار و از این روی شیخ را نفس، تنگی نمودی تا بدان پایه که گفتن و رفتن وی را رنجه داشتی و خواست تا مریدان مرخّص دارد و در خانه بیاساید.

در آن حال یکی از مریدان خَبط کرده عرض کرد: یا شیخ ساعتی است که در پی حضرتت روانیم تا از بحر وجودت دُرّی بیابیم و از کلام شیوایت درسی برگیریم . لیکن هیچ نفرموده اید. شیخ نگاهی بر مریدان افکنده فرمود امروز درس را در بیت گوییم و سوی خانه روان شد و مریدان نیز.

چون به منزل شیخ وارد شدند حضرتش چند تن از مریدان خاصه را فرمود که درها ببندند و مُقَفَّل دارند و اِذن دخول و خروج احدی را ندهند. سپس بر رواقِ شد و مریدان در صحن مجتمع گردانید و گفت: ای جماعت مریدان و اصحاب، پرسشی از شمایان دارم و امید که پاسخ نیکو مر آن را گویید که رسول صلی الله علیه و آله فرموده است « النِجات فِی الصِدق»  و آن اینکه در این روز هوای شهر چگونه یافتید؟

مریدان جمله بگفتند بسیار ناگوار و نا مطبوع  و مُخّل حیات و مُکدِّر ذات.

 شیخ (طَیِّبَ الله اَنفاسَه) فرمود: از چه روی چنین گشته؟

مریدان گفتند: از نابخردی مردمان و بی عنایتی بزرگان و طمع طمعکاران و بی تفاوتی عاملان.

شیخ گفت : شمایان برای رفع آن چه کرده اید؟

اما پاسخی نیامد تا شیخ سه بار سوال باز پرسید. سرانجام مریدی عرض نمود: شیخنا بهتر دانند که این قضای خدای عزّ و جلّ باشد و بندگان را نه سزا است که با قضای رب جلّ و علا مخالفت نمایند. دیگر مرید گفت یا شیخ ما را نه توان است که مردمان را باز داریم از آلودن هوا پس بهتر آن باشد که صبر پیش گیریم و دنباله کار خویش. سوم نفر گفت : ای مرشد ما، باز داشتن خاطیان و اصلاح امور در شان اکابر باشد که صلاح امور بهتر دانند و ما را نرسد که دخالت در امور مُلک روا داریم و واهمه از آن است که سرکشان از این معنی، گوشمال یابند و به حبس اندر اوفتند.  



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:حکایات شیخ ما,عظیم الدین,شیخ,مریدان,هوا,مقفل, توسط دکتر سید علیرضا عظیمی |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.